آیا کودکان 4 ساله هم اصول اخلاقی دارند؟

در این سن کودک شما تمام تلاشش را می‌کند، که خوب باشد تا او را دوست داشته باشید.

این مساله نقطه عطفی در رشد اخلاقی او به حساب می‌آید.
مثلا وقتی که دم گربه را می‌کشد و شما از دستش عصبانی می‌شوید، در طول روز مدام از شما می‌پرسد: «من آدم بدی‌ام؟» یا «هنوزم دوستم داری؟» (حتی ممکن است دروغ بگوید که این کار را نکرده است، چون می‌ترسد که شما دیگر دوستش نداشته باشید). کودک تان تمام تلاشش را می‌کند که شما او را ببخشید و دائم تکرار می‌کند: «قول می دم که آدم خوبی باشم».
به عنوان والدین یک کودک 4 ساله شاید نتوانید باور کنید که او این قدر به خوب و بد اهمیت می‌دهد، چون کارهایش خلاف این مساله را نشان می‌دهد. مثلا بدون اجازه کلوچه‌ها را برمی‌دارد، در مورد شکستن گلدان مورد علاقه شما دروغ می‌گوید و یا برادر کوچکش را برای هزارمین بار می‌زند (مگه اون نمی دونه که این ها کارهای بدی هستند؟).
ممکن است با دیدن رفتار او عصبانی شوید. از او می‌خواهید که تفاوت خوب و بد را بفهمد. از او می‌خواهید که صادق، قابل اعتماد، بخشنده، مهربان و دوست داشتنی باشد. در دنیای وحشتناکی که ما در آن زندگی می‌کنیم، جایی که بیشتر انسان‌ها طوری رفتار می‌کنند که گویی از اخلاقیات بویی نبرده‌اند، شما از این می‌ترسید که کودک تان این ارزش‌های اخلاقی را یاد نگیرد. این ترس باعث می‌شود شما هم مثل بقیه پدر و مادرها عکس العمل های شدیدی از خود نشان دهید و رفتارهای کودک تان را طور دیگری تعبیر کنید. مثلا وقتی می‌بینید کودک تان از مغازه چیزی برمی‌دارد، با خودتان می‌گویید: «وای خدای من اون داره دزدی می‌کنه»، وقتی برای مامان بزرگش زبان درمی‌آورد، می‌گویید: «اوه خدای من اون داره یه آدم بی تربیت می‌شه»، و یا وقتی که با دوستش در کودکستان کتک کاری می‌کند، می‌گویید: «اون داره یه آدم لات می شه».
حقیقت این است که باید خیال تان راحت باشد. علت این رفتارهای او این است که در حال رشد است و هنوز از لحاظ عاطفی و اخلاقی به بلوغ نرسیده است. البته به این معنی نیست که او از اخلاقیات بویی نبرده است.
اگرچه کودک 4 ساله شما راه زیادی را آمده است و نسبت به سال گذشته خیلی بیشتر می‌تواند بر رفتارش کنترل داشته باشد، ولی همچنان بسیار خودمحور است. بر اساس احساسات و هیجانات لحظه‌ای رفتار می‌کند، به همین دلیل برایش سخت است که وقتی خوشحال و هیجان زده است، روی مبل ها بالا و پایین نپرد و یا وقتی که برادرش جلوی راهش را می‌گیرد او را کتک نزند.
یک کودک 4 ساله به سختی می‌تواند احساسات و هیجاناتش را کنترل کند.
قوانین شما در درون او به علامت‌های توقف تبدیل می‌شوند (اگرچه ممکن است باورش برای شما سخت باشد ولی بالاخره یک روز یاد می‌گیرد که جوراب های کثیفش را سر جایش بگذارد). در ابتدا، برای این که توجه شما را جلب کند و او را دوست داشته باشید، از این قواعد پیروی می‌کند. ولی بعدها، پیروی کردن از این قواعد بخشی از شخصیت او خواهند شد.
البته همچنان که بزرگ‌تر می‌شود، بهتر می‌تواند این کار را انجام دهد تا جایی که به یک «پیشگوی اشتباهات» تبدیل می‌شود (دیگر تف نخواهد کرد، چون می داند اگر این کار را بکند بعدا احساس بدی خواهد داشت)، می‌تواند رفتار خودش را بررسی کند (متوجه می‌شود که اگر اسباب بازی دوستش را بردارد، کار اشتباهی کرده) و به شدت با دیگران احساس همدردی می‌کند («من روی دوستم اسم نمی‌گذارم چون این کار اون را ناراحت می کنه»).
شما می‌توانید در طول این مسیر به او کمک کنید، مثلا با اعمال محدودیت‌های منطقی و یا با انجام دادن کارهایی که انتظار دارید او هم انجام بدهد. اگر انتظار دارید که کودک‌تان به دیگران احترام بگذارد، با او، خانواده و همسایه‌ها با احترام رفتار کنید (او به دقت رفتار شما را زیر نظر دارد). اگر از او می‌خواهید که صادق باشد، هیچ وقت به او دروغ نگویید. اگر از او می‌خواهید که مسئولیت پذیر باشد و برای کارهای اشتباهش عذرخواهی کند، شما هم باید برای کارهای اشتباهی که انجام داده‌اید از او عذرخواهی کنید. اگر شما از کلماتی مثل «لطفا» و «ممنونم» استفاده کنید او هم با ادب خواهد شد. کودک شما عاشق شماست، به همین دلیل دوست دارد که از شما تقلید کرده و مثل شما رفتار کند. ایده‌آل‌های شما در زندگی به او منتقل خواهد شد و شخصیتش را می‌سازد.
باید از قرار دادن قواعد ضد و نقیض خودداری کنید (مثلا تو می‌تونی او را بزنی ولی او حق نداره تو را بزنه). همچنین، شما نمی‌توانید از کودک‌تان بخواهید که برای دیگران ارزش قائل شود، وقتی که خودتان برای انسان‌ها و یا گروه خاصی از انسان‌ها ارزش قائل نیستید. کودک‌تان کاری را انجام می‌دهد که شما انجام می‌دهید و نه کاری را که به او می‌گویید، انجام بدهد.
هدف نهایی در این مرحله صرفا انجام دادن کارهای درست نیست؛ بلکه این است که کودک شما در این دنیا احساس خوشحالی و ارزشمندی داشته باشد.
در این سن یاد می‌گیرد که از قواعد پیروی کند و رفتارهای مثبتی انجام دهد. یاد می‌گیرد که حرف بزند و بگوید: «من عصبانی ام» (به جای کتک زدن) و یا از شما می‌خواهد که یک کلوچه دیگر به او بدهید (به جای این که یواشکی یکی دیگر بردارد). حتی یاد می‌گیرد که اگر کار اشتباهی انجام داد، بگوید: «متاسفم».
سعی می کند قواعد را بلند بلند تکرار کند («این درست نیست که دستت را از شیشه ماشین بیرون بزاری، خوب؟») و دقت می‌کند که دیگران هم آنها را رعایت کنند («تو باید موقع دوچرخه سواری کلاه ایمنی بپوشی»). همچنین شروع می‌کند به گزارش دادن درباره کارهای اشتباهی که بچه‌های دیگر انجام داده‌اند («داداشی یه حرف بد زد»). اگرچه همواره گفته شده است که خبرچینی کردن کار خوبی نیست، ولی این کار نشانه این است که کودک شما متوجه شده است که قوانین مهم هستند و به سختی تلاش می‌کند که با آنها کنار بیاید و ضمیر خودآگاه او در حال شکل‌گیری است.

مترجم:• دکتر محمد بهشتیان

فیسبوک
تلگرام
توئیتر
لینکداین
واتساپ
ایمیل

نوشته های محبوب مرتبط

2 پاسخ

  1. مطالب عالیند من یه پسرسه سال و نیمه دارم تا زمانی که پیش خودمه داد زدنش خیلی خیلی کمه اما زمانی که خونه مادر شوهرم یا مادر میره مخصوصا اولی شروع به داد زدن میکنه این بار اخر تا داد زدن پوشیدیم و.از خونه اومدیم بیرون و بش گفتم چون داد زدی! واقعا موندم چیکار کنم… کسی هم راهنمایی درستی نمیکنه اگه سخنی یا راهی داشتید لطفا بگید چون.خیلی خسته شدم

    1. مهم ترين كار در بر طرف كردن مشكلات رفتاري كودكان، بر قرار كردن ارتباط عاطفي با كودك مي باشد. ممكن است بگوئيد هر مادري فرزند خود را دوست دارد و به او عشق مي ورزد، بله اين مطلب درست است اما منظور من رعايت كردن نكات ريزي است كه ممكن است از ديد شما مخفي بماند. براي اينكه بهتر به اهميت اين ارتباط پي ببريد، مثالي براي شما ذكر مي كنم، تصور كنيد نخي را به يك ماشين اسباب بازي بسته ايد و با اين نخ قصد داريد اين ماشين را جا به جا كنيد؛ تا زماني كه اتصال نخ به ماشين بر قرار است، شما به راحتي ماشين را جا به جا مي كنيد، ناگهان نخ پاره مي شود؛ هر چه انرژي وارد مي كنيد فايده اي ندارد، چرا كه اتصال شما با ماشين قطع شده است. دقيقاً ايجاد ارتباط عاطفي با كودك، نقش اين نخ را بازي مي كند، نقش پلي بين شما و كودكتان را دارد. تا زماني اين پل بين شما و كودك ايجاد نشده است، تلاش هاي تربيتي شما فايده اي ندارد و به هيچ نتيجه اي نمي رسد. پس در اولين گام بايد تلاش كنيد كه اين پل بين شما و كودكتان بر قرار شود.

      – با كيفيت ترين زماني را كه در آن حوصله ارتباط و بازي با كودك خود را داريد انتخاب كنيد.

      زماني كه كودكتان شروع به جيغ زدن مي کند، صبور بوده و زود از كوره در نرويد. از چنين فرصت هايي براي آموزش كودك خود بهره گيريد. با آرامش با او صحبت كنيد و به او بگوئيد چگونه براي به دست آوردن خواسته هاي خود بايد عمل كند.

      یکی‌ از دلایل‌ شکل گیری چنین رفتارهایی در کودکان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ کنندهِ افراطی‌ که‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ کودکان‌ می‌ شوند. چنین‌ کودکانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد، بنابراین لازم است برای تربیت فرزند خود برنامه دقیقی تنظیم کنید و بر اساس آن زندگی کنید.

      كودكان از نوع برخورد اطرافيان، واكنش بعدي را انجام مي دهند؛ بنابراين شايسته است گاه در مقابل برخي از رفتارها و واكنش هاي او بي تفاوت باشيد تا آن رفتار در وي خاموش گردد؛ زيرا چه بسا توجّه شما خود به خود باعث تقويت رفتار در كودك گردد؛ به عنوان مثال وقتي كودك مي بيند شما در برابر جیغ زدن او برآشفته شديد تازه ياد مي گيرد كه براي آشفته شدن شما بايد چه كند.

      زمينه بروز اين گونه رفتارها را در فرزند خود كاهش دهيد. به عنوان مثال اگر تجربه نشان داده زماني که با تندي با او برخورد مي شود او شروع به جیغ زدن مي کند، سعي كنيد خود و ديگران چنين رفتاري با او نداشته باشيد.

      يكي از دلايل تكرار رفتار پرخاشگرانه اين است كه كودك به اين نتيجه مي‌رسد كه نه ‌تنها رفتار پرخاشگرانه‌اش منجر به پيامد بدي نمي‌شود، بلكه تقويت هم مي‌شود.

      مثلاً والدين گاهي چون حوصله سر و صدا و داد و فريادهاي كودك خود را ندارند يا از رفتارهاي پرخاشگرانه او مي‌ترسند، هنگام بروز رفتار پرخاشگرانه از سوي كودك سريع او را به خواسته‌اش مي‌رسانند تا او را آرام كنند، در نتيجه كودك ياد مي‌گيرد براي رسيدن به خواسته‌اش پرخاشگري كند. گاهي هم كودك تنها براي جلب توجه والدين به خود و قراردادن خود در كانون توجه خانواده، پرخاشگري مي‌كند و والدين نيز بدون آنكه متوجه باشند با توجه به او (توجه مثبت مثل دلسوزي كردن) او را به خواسته‌اش مي‌رسانند و به اين ترتيب احتمال اينكه در دفعات بعد براي جلب توجه والدين، پرخاشگري كند را افزايش مي‌دهند. پس بايد مراقب باشيد كه با رفتار خود موجب تقويت رفتار منفي در او نشويد.

      اگر بد رفتاري‌ كودك نشانه اعتراض وي است؛ به او و اعتراضش گوش دهيد؛ زيرا گاه بد رفتاري‌ در بچه ها نشانه اعتراض آنهاست. اين نوعي رفتار تلافي جويانه است كه برخي از كودكان در پيش مي گيرند؛ زيرا احساس مي كنند فقط با اينگونه رفتارها است كه مي توانند نارضايتي خود را نشان دهند.
      . در موارد عدم جيغ زدن ، رفتارهاي مثبت كودك مورد تشويق و توجه قرار گيرد. جهت تقويت رفتارهاي مثبت مي توان از جدول رفتاري و امتياز دادن بهره برد. البته با توجه به سن او بايد بيشتر بصورت ديداري باشد تا بتواند بفهمد. يعني قرار گرفتن و بالا رفتن امتيازات را ببيند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین نوشته ها

نوشته های محبوب

مهدک مراقبت‌های همه جانبه دوران کودکی

مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال (Early Childhood Development) فقط به آنچه در درون کودک می‌گذرد نمی‌پردازد. بلکه به آنچه کودک شما برای رشد و نمو خود به آن نیاز دارد توجه دارد. برای اینکه کودک بتواند بگونه‌ای سالم و طبیعی تکامل یافته و یاد بگیرد، تنها کافی نیست که نیاز‌های اولیه و اصلی برای نگهداری، تغذیه و سلامتی او تامین شوند، بلکه لازم است نیازهای او برای تاثیر متقابل، تقلید، عواطف، ایمنی و یادگیری در اثر کشف و جستجو نیز برآورده شود.