راهبردهای مفید در تربیت فرزندان

پدر یا مادر بودن یعنی مراقبت، محافظت، آموزش و راهنمایی کودکان و نوجوانان. در عین حال پدر یا مادر خوب بودن پدیده ای نیست که به طور اتفاقی و یا طبیعی پیش آید. باید گفت بالا بردن سطح دانش و مهارت های مورد نیاز در جهت رشد فیزیکی و تکامل عاطفی کودکان نیاز به زمان دارد. دیدگاه هر پدر و مادری می تواند تحت تأثیر دیدگاه پدر و مادر خودش، تجارب زندگی، دیدگاه های اقوام و دوستان و مطالب دیدنی و خواندنی در رسانه های جمعی باشد. در ضمن پدر یا مادر بودن شدیداً تحت تأثیر باورها و انتظارات والدین (از خودشان و فرزندشان) می باشد. اگر چه اکثر والدین دغدغه های مشترکی دارند، اما هر خانواده مشکلات و مسائل خاص خود را دارا می باشد. راه حل واحدی برای مشکلات پدران و مادران وجود ندارد و دیدگاه های متنوع و فراوانی در ارتباط با تربیت کودکان مطرح شده است. بهترین کار برای شما و خانوادۀ شما یافتن شیوه ای است که شما نسبت به آن احساس خوبی داشته باشید و تصور کنید که آنها می توانند برای خانوادۀ شما مؤثر باشد. دام های مشترک والدین دام های موجود برای والدین، مشابه آنچه در ذیل آمده، به استرسی که والدین تجربه می کنند می افزاید و وظیفۀ تربیت فرزندان را دشوارتر می سازد. دام «پدر و مادر منفی»: منظور جنگ قدرت مکرر با فرزندان است که معمولاً والدین نسبت به رفتار نامناسب فرزند با نکوهش و تهدید برخورد می کنند. به طور مثال مادر می گوید:«علی چرا دست از سر برادر کوچکت بر نمی داری؟» و با تهدید می گوید اگر یک بار دیگر این کار را بکنی خودت می دانی! و یا فریاد می زند: «علی ولش کن!» اینگونه رفتار و عصابنیت منجر به دلخوری و جدال بیشتری خواهد شد و در ضمن والدین در دامی خواهند افتاد که تنها نتیجۀ آن تذکر و واکنش دائم نسبت به رفتار مشکل آفرین فرزندان است. باید گفت که اتفاقاً این عکس العمل، رفتار نامناسب را تقویت خواهد کرد. دام «توجه نکردن به فرزند»: این موضوع ارتباط نزدیکی با موضوع فوق دارد و منظور این است که فرزند رفتار مناسبی دارد، از سوی والدین مورد توجه و تشویق قرار نمی گیرد. اگر رفتار مثبت ندیده گرفته شد به طور طبیعی کمتر هم تکرار خواهد شد. دام «پدر و مادر ایده آل»: منظور اینست پدر و مادر می کوشند تا از هر لحاظ ایده آل باشند در حالیکه هدف ایده آل بودن نیست و تنها یک پدر و مادر با کفایت و به معنای تمام «خوب» هدف ماست. همۀ پدر و مادر ها انسانند و انسان هم جائز الخطاست و از آنجا که هیچکس ایده آل نیست لذا کوشش برای یک پدر و مادر ایده آل بودن نتیجه ای جز استرس، نا امیدی، سرخوردگی و احساس گناه ندارد. دام «فرزند ایده آل»: انتظار والدین از اینکه فرزندشان ایده آل باشند هم، انتظاری غیر واقعی است و نتیجۀ آن هم احساس ناامیدی و شکست و جدال دائم با فرزندان است. همۀ بچه ها گاهی گریه می کنند، نق می زنند، غز می زنند و به حرف والدینشان گوش نمی دهند و البته گاهی هم نارحت و افسرده می شوند. نحوۀ برخورد والدین با این مشکلات، می تواند مشکلات را همان طور حفظ کند، اوضاع را بدتر کند و یا مشکلات را در طول دوران رشد کودک افزایش دهد. دام اشتباه فرزندانشان «همه چیز تقصیر من بود» : گاهی والدین به خاطر اشتباه فرزندانشان خود را سرزنش می کنند. می توان کودک را راهنمایی کرد و مهارت ها و ارزش های اجتماعی را به او آموخت اما غیر ممکن است که بتوان تمام رفتارها و شیوه های برخورد او را کنترل کرد. ممکن است والدین گاهی احساس گناه و افسردگی کنند چرا که فکر می کنند دائم فرزندشان را بابت کارهای اشتباهی که می کند سرزنش می کنند و همین باعث می شود که نتوانند صبور و آرام و منطقی برخورد کنند. دام «همه چیز تقصیر آنهاست»: این تفکر، سرزنش در مورد اشتباهات و بدرفتاری ها را تماماً متوجه کودک می کند مثلاً مادری می گوید: فرزندم بسیار لجباز است، هیچوقت کاری را آن طور که به او گفتم انجام نمی دهد. این برخود باعث می شود که والدین دلخور و ناراحت شده و واکنشی بیشتر از آنچه که باید، از خود نشان دهند و دقت و توجهی هم نسبت به نحوۀ برخوردشان با رفتار نامناسب کودک نداشته باشند. گفتنی است که بسیاری از مشکلات نتیجۀ شیوۀ گفتگو و ارتباط کودکان و والدین با همدیگر است. دام «خود را هلاک کردن»: شاید واژۀ عجیبی باشد ولی هنگامی مصداق پیدا می کند که والدین به حدی خود را درگیر مسائل اصطلاحاً «والد و فرزندی» می نمایند که نیازهای طبیعی خودشان را به طور مثال زمان تفریح، اوقات فراغت، نیاز به تنهایی و به طور کلی همۀ «سرگرمی هایشان» را نادیده می گیرند که نتیجۀ آن عدم لذت و رضایت از روابط مشترک (با همسر و دیگران) و سرخوردگی خواهد بود. وظیفۀ والد بودن زمانی از کیفیت خوب برخوردار خواهد بود که در آن رعایت تعادل شده باشد و والدین زندگی خودشان را هم مد نظر داشته باشند. به اصطلاح «خودکشی کردن» به هیچ عنوان نشانۀ کیفیت بالای عمل والدین نخواهد بود. دام «فقط به خاطر بچه ها»: این واژه زمانی مصداق پیدا می کند که والدین بجای فراگرفتن شیوه های مناسب حل مشکلات به خاطر فرزندانشان فقط، بودن در کنار هم را با ناخوشایندی تجربه می کنند. کودکانی که در این گونه خانواده ها که درگیری و نابسامانی فراوان در آن وجود دارد پرورش می یابند، بیشتر از کودکان دیگر در معرض مشکلات احساسی و رفتاری قرار می گیرند. مشکلات جدی در ارتباطات نباید نادیده گرفته شود. درگیری های والدین با هم بر سر مشکلات فرزندان، موجب عدم ثبات بین آنها شده و نهایتاً مشکلات رفتاری کودک را تشدید می کند. Teddy Bridgewater – Louisville Cardinals خودشان خوب می شوند: واژۀ دیگری است که بسیار هم معمول است گذر از مسائل کودک است. بعضی افراد مشکلات رفتاری کودکشان را گذرا می پندارند و انتظار دارند که با رشد کودک این مشکلات مرتفع گردد. در حالی که مسائل رفتاری نیازمند بررسی در مراحل اولیه است مبادا که در آینده به مشکلات پیچیده تری بدل شود. والدینی که این طرز تفکر را دارند در پیدا کردن علت مشکل، یافتن راه حل آن، ایجاد تغییر و یا دریافت کمک با مشکل روبرو می شوند. طرز تفکر مثبت باعث می شود که والدین در دام این مشکلات نیفتند، مثلاً بیاموزیم که وقتی کودکان رفتار بجایی دارند، چگونه با تشویق در آنها ایجاد انگیزۀ مثبت نماییم و یا چگونه رفتار آنها را بدون متوسل شدن به دعوا و تنبیه بدنی اصلاح کنیم و نکتۀ مهم آنکه با همسرمان در مورد مسائل مشترک کودکمان تشریک مساعی کنیم.

فیسبوک
تلگرام
توئیتر
لینکداین
واتساپ
ایمیل

نوشته های محبوب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین نوشته ها

نوشته های محبوب

مهدک مراقبت‌های همه جانبه دوران کودکی

مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال (Early Childhood Development) فقط به آنچه در درون کودک می‌گذرد نمی‌پردازد. بلکه به آنچه کودک شما برای رشد و نمو خود به آن نیاز دارد توجه دارد. برای اینکه کودک بتواند بگونه‌ای سالم و طبیعی تکامل یافته و یاد بگیرد، تنها کافی نیست که نیاز‌های اولیه و اصلی برای نگهداری، تغذیه و سلامتی او تامین شوند، بلکه لازم است نیازهای او برای تاثیر متقابل، تقلید، عواطف، ایمنی و یادگیری در اثر کشف و جستجو نیز برآورده شود.