چرا فرزند همیشه مودب و آرام شما، در مهمانی به یک غول کوچولو تبدیل میشود و هرکار میکنید، نمیتوانید مانعش شوید؟ علم روانشناسی میگوید، گاهی بچهها، نیاز به جلب توجه دارند اما این نیاز را، همیشه با تقاضای مستقیم توجه از والدین طلب نمیکنند. نشان دادن رفتارهای مخربی که واکنش دیگران را در پی دارد هم یکی از راههایی است که بچهها از طریق آن، نیاز به مورد توجه قرار گرفتن را بیان میکنند. خودتان مقصرید اگر والدین در خانه رفتارهای سختگیرانهای داشته باشند و به کودکشان اجازه حرکت و کودکی کردن ندهند، احتمالا فرزندشان در حضور دیگران به راههای مخربی برای جلب توجه متوسل میشود. جیغ زدن، تخریب کردن، رفتارهایی که حتی برای خود والدین هم عجیب هستند، همه از کودکانی سر میزنند که به خاطر سختگیریهای والدینشان، در خانه محدود هستند و در حضور دیگران، میخواهند همه محدودیتها را از بین ببرند و رفتار والدینشان را تلافی کنند. معمولا والدین خیلی جدی، توجهی به نیاز فرزندشان به جلب توجه نشان نمیدهند و با محروم کردن آنها از توجه، باعث ایجاد واکنشهایی از طرف فرزندشان میشوند. بچهها هم با دیدن بیتوجهی دیگران نسبت به این نیاز، چنین رفتارهایی را بروز میدهند و عمدا کاری میکنند که همه نگاهها به سمت آنها خیره شود. کار از کجا خراب شده؟ با این مشکل بچهها هم مثل هر مشکل دیگری باید برخورد کرد. «پیدا کردن ریشه مشکل» اولین کاری است که والدین باید انجام دهند. اول باید مشخص شود که چرا کودک این کار را انجام میدهد. والدین باید از خود بپرسند چرا بچه این کارها را میکند؟ آیا او را به زور آوردهاند و فرزندشان با حضور در این جمع مضطرب میشود؟ آیا رابطه خوبی با اهالی آن مهمانی ندارند؟ آیا قبل از مهمانی، با او دعوا و کج خلقی شده است؟ در این صورت احتمالا او با نشان دادن این واکنشهای عصبی، به دنبال تلافی است. چند ساعت آزادی شاید در روزهایی که کودک با والدینش تنهاست، به دلیل اینکه میداند هر کسی مشغول کار خودش است، با خود بازی میکند و رفتار مخربی را نشان نمیدهد. اما زمانی که مهمان میآید یا او با خانوادهاش به جمعی غریبه وارد میشود، در حضور دیگران مقررات را رعایت نمیکند، چرا که میداند والدین هم در حضور دیگران با او برخورد همیشگی را نمیکنند. او این شرایط را به عنوان فرصتی برای استقلال و نشان دادن اینکه من هم میتوانم کاری بکنم، تلقی میکند. فضای مهمانی، برای او فضای لجبازی است. معمولا این بچهها یاد گرفتهاند که پدر و مادر در حضور دیگران واکنشهای همیشگی را نشان نمی دهند. چنین کودکی تنها به دنبال جلب نگاه والدین است. برای او مهم نیست که این نگاه همراه با خشم باشد یا مهربانی. او حتی به جلب توجه منفی هم راضی است و از اینکه آدمها، حتی برای نصیحت یا دعوا کردن سراغش میآیند و با او حرف میزنند، لذت میبرد. هم جدی، هم مهربان بعد از ریشهیابی مشکل و برطرف کردن دلیل اصلی، والدین باید برای اصلاح این عادت که در کودک ریشه دوانده، تلاش کنند. آنها باید دایرهای از رفتار قاطعانه و مهربان را در نظر بگیرند و بر اساس آن عمل کنند. در این شرایط نباید با سختگیری بیش از حد، این تصور را در او ایجاد کرد که دیگر کسی دوستش ندارد. یادتان نرود که تحقیر کودک به خاطر اشتباهاتش، عزت نفس او را پایین میآورد و به شکلی اغراق شده، این احساس را در او ایجاد میکند که دیگر جایی در دل دیگران ندارد. اگر بچهها گمان کنند به عنوان «بچه بد» دیده میشوند، انگیزهشان را برای «بچه خوب» بودن از دست میدهند. دوست کوچولویتان باشید والدین نباید آنقدر خشن باشند که بچه بترسد و مشکلش را بیان نکند. بچههایی که از والدین خجالت میکشند، قدرت ابراز وجود در مقابل آنها را ندارند و بنابراین در موقعیتی که آدمهای دیگر هستند، رفتار دیگری را نشان میدهند. اگر پدر و مادرها در برقراری ارتباط با فرزندشان موفق باشند، به چنین مشکلاتی برنخواهند خورد. چراکه بچهها از مرجع قدرتشان حساب میبرند و اگر آن مرجع بتواند رفتار درست را نشان بدهد، میتواند همیشه شاهد رفتارهای درست فرزندش باشد. تنبیه ممنوع بچهها با دیدن توجه بزرگترها شرطی میشوند و رفتارشان را تکرار میکنند. پس اگر کودکی کار اشتباهی میکند، نباید بیشتر به آن توجه کرد، بلکه با کمتوجهی باید به او ثابت کرد که این راه مناسبی برای جلب توجه نیست. تنبیه اولین گزینهای است که این والدین ناکام برای تغییر رفتارهای فرزندشان به آن متوسل میشوند. اما این والدین نمیدانند که همین تنبیه جدی و برخورد سختگیرانه، یکی از دلایل تکرار این رفتارهای مخرب است و در واقع میتواند این رفتارها را در کودکان تقویت کند.