متناسب با سن خود حرف ميزند و اصلا از لحاظ شاخصهاي تكاملي مشكلي نداشته و ندارد. – در هر سني خود را به اندازه مطرح ميكند. انتظار دارد ديگران به او توجه كنند، ولي هرگز اجازه نيافته توقع داشته باشد همه فقط به او نگاه كنند. – ميتواند به مدت متناسب با سن دور از پدر و مادر به سر برده و از بازي و تعامل با ساير اطفال و بزرگترها لذت ببرد. – به فكر ديگران (از جمله پدر و مادر) است، ولي نه در حدي كه خود را فداي ديگران كند. شراكت را بر انزوا ترجيح ميدهد. – از موفقيت در درس، ورزش، موسيقي و… لذت ميبرد، ولي نه آنكه فكر كند تمام هدف وي شاگرد اول شدن است و اگر نشد دنيا به پايان رسيده است.
از شكست عبرت ميگيرد و به يك موجود افسرده و سرخورده تبديل نميشود. – فرق رقابت را با احساسات درك ميكند. وقتي به حوالي بلوغ برسد گروه هم سن و سال را بر دايره خانواده ترجيح ميدهد، جوك ميگويد، تيم ملي و قهرمانان معروف ورزشي را ميشناسد، از سياست، دين و پيشرفتهاي علمي دنيا باخبر است و خود را با علم جديد وفق ميدهد، به سر و وضع ظاهر خود به اندازه معقول ميرسد و از مدهاي جديد و هنرپيشگان كشور خود بيخبر نيست. Fjallraven Kanken No.2 – در اواسط تا اواخر نوجواني، شغل احتمالي آينده خود را برگزيده است.