فهیمه حسنمیری: کم که نیستند؛ گاهی کنار خیابان ترازویی گذاشتهاند، گاهی سر چهارراهها فال میفروشند، گاهی هم در خانه هستند و نیازی نیست شمردن اسکناسها را یاد بگیرند؛ اما از مهمترین حقی که یک کودک باید داشته باشد محرومند؛ حقِ داشتن سرپرستی که از او به جای آزار، محبت نصیبشان شود و با این حساب، میآیند در صف کودکان بدسرپرست. کودکان بدسرپرست یعنی کودکانی که به جای آموزش و تفریح، ناچارند کار کنند، یعنی کودکانی که به جای آرامش در خانه، مورد آزار جسمی، جنسی و روحی قرار میگیرند. بدسرپرست بودن یعنی خودکشی دختر ۱۲ ساله به خاطر ترس از تنبیه، یعنی مرگ رویا نوزاد معتاد، شکنجه دختران خردسال اعظم توسط پدرشان، خشونت فیزیکی علیه فلوریا دختر پنج ساله توسط پدر شیشهای، قتل دو فرزند به دست مادر کنگانی، شکنجه باربد سه ساله توسط پدرش، تولد کودک مبتلا به ایدز، ازدواج زودهنگام دختران،کودکانی که اجازه تحصیل ندارند، نوزادانی که برای تکدیگری اجاره داده یا فروخته میشوند و بسیاری از مصادیق دیگری که حتی فکر کردن به آنها راحت نیست. تحمل وضعیت این کودکان بیپناه کار سادهای نیست و کم نیستند افراد دلسوزی که دیدن وضعیت زندگی این بچهها را تاب نمیآورند و میخواهند کاری کنند. اما تنها نیت خیر و دست مهربان کافی نیست، بهتر شدن شرایط زندگی کودکان کشورمان حمایتهای قانونی هم میخواهد، به پیگیری مراجع مرتبط نیاز دارد و مسئولانی که دغدغهشان این باشد که فکری برای این کودکان بدسرپرست کنند. این همان دغدغهای است که گروهی را به فکر تشکیل کمپین «بدسرپرست تنهاتر است» انداخته. این پویش در تحریریه هفته نامه «تهران شهر» شکل گرفته و اعضای این کمپین میخواهند با همراهی اهالی هنر و رسانه، فعالان اجتماعی، ورزشکاران و متخصصان حقوق کودک، برای حمایت از کودکان بدسرپرست، درخواستی را مبنی بر اصلاح قوانین مربوط به آنها و نظارت دائمی بر زندگی کودکان توسط دستگاههای مرتبط، منتشر و به مسئولان ارائه کنند تا زندگی این کودکان در شرایط بهتری قرار بگیرد. چرا کودکان بدسرپرست؟ شاید این سوال پیش بیاید که در شرایطی که حتی کودکانی بیسرپرست هستند، چرا این کمپین تمرکزش را بر بهبود وضعیت کودکان بدسرپرست گذاشته؟ پاسخ اعضای این کمپین این است که مهمترین انگیزه تشکیل «بدسرپرست، تنهاتر است» رسیدگی به وضعیت کسانی است که اگرچه در ظاهر سرپرستی برای خودشان دارند، اما حقیقت این است که وضعیت نامطلوب زندگیشان درست از همان سرپرست است که سرچشمه میگیرد؛ سرپرستی که اگر نبود، اتفاقا شاید آن کودک میتوانست از حمایتهای بیشتری برخوردار باشد. درحقیقت این کمپین با این استدلال شکل گرفته که در قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست، حمایت از کودکان بدسرپرست راحتتر است زیرا سرپرست آنها «حاکم» بوده و با توجه به مصالح کودک، این ولایت و سرپرستی را به خانوادههایی که صلاحیتشان تایید شده است واگذار میکنند اما کودکان بدسرپرست، کودکانی هستند که پدر یا مادر یا جد پدریشان در قید حیات است اما صلاحیت اجتماعی و اخلاقی ندارند و به صلاح کودک نیست که تحت ولایت و سرپرستی آنها تربیت شود، با این حال در چنین خانوادههایی بزرگ میشوند و مجبورند شرایط سختی را تحمل کنند. اعضای این کمپین معتقدند وضعیت کودکان بیپناهی که توسط پدران و مادران ناآگاه یا گرفتار اعتیاد و در شرایط نامناسب روحی هستند اصلا خوب نیست ولی این کودکان کمتر مورد توجه قرار میگیرند چون تصور میشود سایهای بالای سرشان است! آنها میگویند دیگر وقتش رسیده از قانونگذاران و مسئولان بخواهیم در همراهی با این پویش مردمی، سکوت قانون را در حمایت از این کودکان بشکنند و اختیار عزل سرپرست بدون صلاحیت را در شرایط لازم بدهند. این خواسته، مخصوصا حالا و در شرایطی مطرح میشود که مجلس روح تازهای گرفته و نمایندگان جدید شاید همت بیشتری برای اصلاح قانون کودکان بدسرپرست داشته باشند. هنرمندان و ورزشکاران هم تاکنون همراهی خوبی با این کمپین داشتهاند. اشخاصی مانند نیما رییسی، رویا تیموریان، مسعود رایگان، مجید مظفری، اشکان خطیبی، کیانوش عیاری، آزیتا حاجیان، فاطمه معتمدآریا، کتایون ریاحی، مریلا زارعی، حبیب رضایی، جهانگیر الماسی، علیرضا خمسه، مهناز افشار، علی مصفا، هدیه تهرانی، عزت الله انتظامی، هانیه توسلی، فرامرز اصلانی، افشین پیروانی، یحیی گلمحمدی، حمید سوریان و بسیاری دیگر از چهرههای شناخته شده تاکنون این طومار را امضا کردهاند که در آن از منتخبان مجلس دهم خواسته میشود اصلاح قانون کودکان بدسرپرست را به طور جدیتری در دستور کارشان قرار دهند. این نامه قرار است همزمان با سالروز شهادت حضرت علی (ع) به عنوان بزرگترین حامی کودکان بی پناه منتشر شود. نقش قانون چیست؟ در بسیاری از کشورهای دنیا درصورتی که سرپرست کودک، صلاحیت نگهداری از او را نداشته باشد، اختیار از او سلب شده و کودک تحت حمایت مراجع قانونی قرار میگیرد. اما در قانون کشور ما ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی، طفل صغیر را تحت ولایت قهری پدر و جد پدری میداند و در ماده ۱۱۸۱ آمده که هریک از پدر و جد پدری نسبت به اولاد خود ولایت دارند. ولی قهری، شخصی است که به حکم قانون تعیین میشود و سمت خود را مستقیما از قانون میگیرد و ولایت او یک وظیفه خانوادگی و اجتماعی و درواقع اجباری است نه اختیاری. بنابراین همین که طفل به دنیا آمد، خود به خود تحت ولایت پدر قرار میگیرد و هیچ مقامی حق تغییر یا تنفیذ این وضع را ندارد. با این حال، قانون مدنی با توجه به فقه اسلامی، در زمینه ولایت قهری پاره ای اختیارات به دادگاه داده به این صورت که اگر ولی قهری طفل، لیاقت اداره کردن امور طفل را نداشته باشد، به تقاضای خویشان طفل یا به تقاضای دادستان، بعد از ثبوت عدم لیاقت یا خیانت او، دادگاه یک نفر امین به ولی منضم میکند. به عبارت دیگر حتی پس از تشخیص عدم صلاحیت، سرپرست عزل نمیشود و تنها ضم امین انجام میشود که حکم ناظر را دارد. کمپین حمایت از کودکان بدسرپرست، خواهان اصلاح قانون در این خصوص است چرا که اگر دادگاه اجازه داشته باشد پس از تشخیص عدم صلاحیت ولی قهری، اختیار نگهداری طفل را از او سلب کند، شاید کمتر شاهد خبرهای دردناک کودک آزاری در جامعه باشیم. ماده دیگری که میتوان در این زمینه به آن اشاره کرد ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی است که بر اساس آن هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادر، سلامت جسمانی یا اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه میتواند به تقاضای قیم طفل یا رییس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل لازم بداند اتخاذ کند و اگر ضرب و جرح تکرار شود و خارج از حد متعارف باشد انحطاط اخلاقی والدین ثابت میشود و در اثر شکایت طفل و قیم طفل، دادستان و رییس حوزه قضایی حضانت طفل را از چنین پدر و مادری سلب می کنند و به شخص دیگری واگذار میکنند. اما سوالی که در این رابطه مطرح میشود این است که خود طفل چطور میتواند شکایت کند؟ قیم این کودک چگونه و چه زمانی انتخاب میشود و تا زمانی که اتفاقی برای طفل نیفتاده و آسیب جدی به او نرسیده، نمیتوان اختیار سرپرستی کودک را از والدین بیصلاحیت او سلب کرد؟! اگرچه در قانون مربوط به کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، قانونگذار برای اولین بار به سرپرستی سپردن کودکان بدسرپرست را که دارای والدین فاقد صلاحیت هستند، تجویز کرده اما به دلیل عدم نظارت مستمر و اصولی، بسیاری از فرزندان توسط خانوادههای گرفتار با مشکلات فقر، بیسوادی و انواع آسیبهای اجتماعی مورد آزار و استثمار قرار میگیرند و فعالان اجتماعی یا هرگز از چنین مواردی مطلع نمی شوند یا با سخت گیری در احراز عدم صلاحیت والدین و سپردن این قبیل کودکان به خانوادههای متقاضی فرزندخواندگی روبرو هستند. در عین حال، قوه قضاییه بر اساس اصل ۱۵۶ قانون اساسی در موضوع پیشگیری از وقوع جرم و سازمان بهزیستی به عنوان متولی امر حسب قوانین حمایتی مکلف به جلوگیری از کودک آزاری و دفاع از کودکان آزاردیده هستند.
