کودک دریاد گیری گفتار باید ازچهار مرحله گذر کند. این مراحل بریکدیگر تاثیر دارند، موفقیت در یک مرحله، تسهیل کننده پیروزی در مرحله بعد است. این مراحل عبارتند از:
1- درک گفتار دیگران؛ اساسا” درک معنای واژهها مقدم بر توانایی به کارگیری آنهاست. تعداد واژههایی که انسان توانایی فهمیدن آن را دارد بیشتر از واژههایی است که میتواند به کار برد. حرکتها و اشارهها، در فهمیدن منظور دیگران بسیار به کودکان کمک میکند.
2- توانایی به کارگیری واژهها؛ کودکان عموما” ازدو دسته واژه استفاده میکنند.واژههای عام که معنای عام دارند، مثل مرد، زن . واژههای خاص که در موقعیتهای خاص به کارمیروند. این واژه ها معمولا” از سه سالگی، به موازات واژههای عام آموخته میشوند. مثل نام رنگها، اعداد، زمان و یا واژههای مودبانه مانند ( متشکرم، بفرمایید).
3- ارتباط واژهها با یکدیگر و جملهسازی ؛ ترکیب واژهها برای ساختن جمله معمولا” در اواخر سال دوم زندگی آغاز میشود. در ابتدا جملههای کودکان تکواژه ای است مثل ( بده) به جای ( عروسک را به من بده ). کودکان از 12 تا 18 ماهگی بیشتر ازجملههای تک واژه استفاده میکنند. بعد از18 ماهگی کودک با ترکیب دو یا چند واژه، به همراه حرکت و اشاره خواسته خود را بیان میکنند. در2 سالگی با قرار دادن واژهها در کنار یکدیگر به جملهسازی میپردازد، اما جملههای اوناقص است.
4- یادگیری تلفظ در کودکان از طریق تقلید است. از آنجایی که کودکان آواهایی را که میشنوند تقلید میکنند، تلفظ آنها تحت تاثیر بزرگسالان است. پیشرفت این مرحله پس از 18 ماهگی مشاهده میشود.
نقص گفتار
این نقص هنگام آموختن زبان گفتاری، پیوسته کودک را تهدید میکند. مشکلات کودک در تسلط یافتن بر دستگاه گفتاری خود به آسانی میتواند به نقص در گفتار منجر شود. مراقبت و توجه پدر و مادر در این مرحله بسیار ضروری است. طولانی شدن این نقص درمان آن را با مشکل روبرو میکند و ضمنا” اثرات منفی در سازگاری اجتماعی کودک به جای میگذارد. نقص در گفتار به ندرت منشا ارثی دارد. دندانهای نامنظم، نواقصی در سقف دهان، لب و آروارهها در پاره ای ازموارد موجب اختلال در تکلم میشود. والدین هنگام مشاهده نقص گفتاری باید دقت کنند که این نقص ” اشتباه در گفتار” است و یا ” اختلال درگفتار”. اشتباه گفتاری ، در خردسالی امری عادی است و عموما” نتیجه ی خطای یادگیری است و معمولا تا 6-7 سالگی برطرف میشود. اما اختلال در گفتار در زندگی اجتماعی و عاطفی فرد تاثیر دارد و بسیار مهمتر و جدیتر از اشتباه درگفتاراست . اختلال گفتاری عبارتند از ؛
درهم کردن واژهها؛ به علت حرکت نکردن لب، زبان یا آرواره پدید میآید. عدم رشد ماهیچههای زبان نیز موجب تلفظ درهم و نامشخص واژهها میشود. علت دیگر این اختلال عوامل عاطفی است. مثلا” کودکی که از حضور فرد یا افراد غریبه وحشتزده است لبهای خود را کامل باز نمیکند و به اصطلاح عامیانه من من میکند.
لکنت زبان؛ به معنی مکث در بیان واژهها و تکرار آنهاست. شخص مبتلا به لکنت گاهی در بیان هر گونه واژهای درمیماند و سپس با کسب آرامش و برطرف شدن انقباض ماهیچهها، چندین واژه را به تندی بیان نموده، بار دیگر کلام وی قطع میشود. تقریبا” تمام کودکان از2/5 سالگی تا 3/5 سالگی دچار لکنت میشوند که این لکنت زودگذر بوده و با بزرگ شدن کودک برطرف میشود.پیش از دوران تحصیل، لکنت عموما” نتیجه ناهماهنگی میان سرعت تفکر و سخن گفتن است.
درزیر چند راهکار ساده اما کاربردی برای فعالیتهای آموزشی – زبانی ارائه میگردد؛
– هر قدر کودک برای صحبت کردن با شما بیشتر تحریک شود و تشویق به پاسخ گفتن شود، زودتر سخن گفتن را خواهد آموخت و کیفیت سخن گفتن او بهترمیشود. بنابراین وقتی با کودک صحبت میکنید، شما باید خود را کودک فرض کنید و به زبان کودکی با او سخن بگویید. با ایما و اشاره و حرکت دست وسر و چشم، اشیا را به او نشان دهید به طوریکه مفاهیم را دریابد و هریک برای او تجربهای شود.
– به منظور کمک به کودک در توجه به صداها و کلمات بیان شده، به آهستگی، شفاف و آرام سخن بگویید. این سبک صحبت توجه کودک را جلب مینماید.
– بچهها غالبا” برای خودشان لغات مخصوصی اختراع میکنند. آنها را تصحیح نکنید و یا وانمود ننمایید که منظورشان را نمیفهمید، زیرا کودک گیج و ناامید میشود. این کلمات به تدریج جای خود را به کلمات مناسب خواهند داد.
– چنین وانمود کنید که او واقعا” حرف شما را میفهمد و سعی کنید تا حرفهای او را در پاسخ دادن درک نمایید.
– شما باید الگوی صحیح ( ادای واضح و درست کلمات) برای کودک باشید تا از شما تقلید کند.