نکاتي در مورد رشد و تکامل کودک 1 تا 2سال
در سال دوم زندگي ، رشد فيزيکي کودک يعني افزايش قد ، وزن و دور سر او قدري کندتر از سال اول زندگي است به طوري که متوسط افزايش وزن حدود 5/2 کيلوگرم ، افزايش قد 5/14_ 12 سانتي متر و افزايش دور سر تقريباً 3-2 متر مي باشد. ( در طي سال اول زندگي ، به طور متوسط 7 کيلوگرم به وزن ، حدود 25 سانتي متر به قد و حدود 12 سانتي متر به دور سر هنگام تولد اضافه مي شود ) لذا وزن کودک در پايان سال دوم زندگي چهار برابر و قد او حدود 75/1 برابر وزن وقد هنگام تولد او مي شود.
مغز کودک تا پايان دو سالگي سريع ترين دوران رشد خود را پشت سر مي گذارد و تکامل مغزي و حرکتي او در اين فاصله زماني بسيار زياد است.
فرم بدن کودک نيز نسبت به سال اول زندگي تغيير فاحشي پيدا مي کند و بسياري از چربي ها ي بدن به ويژه در نواحي پشت ، سرين و پاها از بين مي روند و ماهيچه ها محکم تر و قوي تر شده و استخوان پاها کشيده تر مي شوند.
از نظر تکاملي ، کودک در اين سن راه مي رود ، کلماتي را بيان مي کند ، محيط اطراف خود را با دقت نظاره مي کند ، کنجکاوبوده و مرتب در حال اکتشاف است و مي خواهد چيز هاي جديد را بشناسد . استقلال طلبي مي کند ولي به مراقبت هاي بيشتري براي جلوگيري از خطر نياز دارد. او به امنيت خانواده نيازمند است . دوست ندارد به او کمک کنند اما نبايد تنهايش گذاشت. کارهايي مي کند تا مورد توجه قرار گيرد و احساساتش را بهتر بفهماند . بازي را دوست دارد و ياد مي گيرد که چگونه با دنيايي که در آن زندگي مي کند آشناشود.
رفتارهاي تغذيه اي او هم تغيير مي کند و در مورد نحوه غذا خوردن نه تنها دخالت که گاهي اوقات کمک هم مي کند. بديهي است که سرعت کسب و پيشرفت اين توانايي ها با ساختار ژنيتيکي ، محيط زندگي ، نوع تغذيه و عوامل عاطفي _ رواني کودک ارتباط دارد.
رشد کودک در سال دوم زندگي
هر يک از کودکان يک تا دو ساله ، الگوي رشد خاص خود را دارند و نبايد با الگوي رشد ساير کودکان مقايسه شوند . معمولاً متناسب با ميزان رشد و مراحل تکامل کودک ، نياز او به مواد مغذي تغيير مي کند. عواملي مانند حرکت ، بازي و فعاليت ، اندازه بدن ، سوخت و ساز بدن ، وضع سلامت يا بيماري کودک همه به عنوان نيازهاي تغذيه اي او به شمار مي روند بنابراين مواد غذايي که در اختيار کودک قرار مي گيرد بايد به گونه اي باشد که نيازهاي او را از جهات زير تاًمين نمايد.
- سرعت رشد جسمي ( رشد استخوان ها ، ماهيچه ها و…..)
- رشد سريع مغز و افزايش تعداد سلول هاي آن
- تکامل سيستم ايمني
- فعاليت فيزيکي
- ترميم سريع بافت و جبران آن چه در جريان بيماري از دست مي روند.
مسلماً در سرعت رشد جسمي يک کودک 1 تا 2 ساله تأمين انرژي لازم ، پروتئين به ويژه پروتئين با ارزش بيولوژيک بالا مانند تخم مرغ ، چربي ، کربوهيدرات ، ريز مغذي ها به ويژه کلسيوم ، فسفر ، پتاسيوم ، روي و آهن نقش بسيار موثري داشته و کمبود هر يک از آن ها و يا ساير مواد مغذي لازم ، مي تواند بر روند رشد اثر بگذارد و يا حتي آن را مختل نمايد.
تکامل مغز نيز از اواسط دورران جنيني تا دو سالگي شامل رشد سريع و فعاليت ميليارد ها زوائد سلول هاي عصبي است . سرعت تجمع چربي و پروتئين نيز در مغز بسيار زياد است لذا کودک در اين سن نيازمند دريافت مقادير زياد اسيد هاي چرب اساسي و اسيد هاي آمينه اساسي است.
آهن نيز يک ماده مغذي اصلي براي تکامل مغز کودک است.
کندي طبيعي رشد ( Catch _ down growth)
بيشتر کودکان هنگامي که به سن 9 ماهگي مي رسند ، سينه خيز به همه جا سر مي کشند ، مهارت هاي جديد پيدا مي کنند و براي شناخت دنياي اطرافشان کنجکاوي مي کنند بنابراين به نظر مي رسد براي انجام چنين فعاليت هاي مستمر به انرژي بيشتر و در نتيجه غذاي بيشتري نياز دارند. در حالي که از حدود 6 ماهگي يک کندي طبيعي رشد اتفاق مي افتد و معمولاً در 18 ماهگي به پايان مي رسد ، اين کندي طبيعي رشد در کودکان با وزن تولد زياد ( 5/4 تا 5 کيلوگرم ) که والدين آن ها جثه متوسط دارند ، بيشتر ديده مي شود . گرچه برخي از اين کودکان وقتي با پدر و مادرشان که در همين سن بودند مقايسه مي شوند به طور چشمگيري بلند قدتر و سنگين وزن تر هستند ولي بعد از يک دوره اوليه رشد سريع ، آهنگ رشدشان کند شده و در سطحي متناسب با ژني که به ارث برده اند ، قرار مي گيرند.
بديهي است وزن تولد کودک و توالي رشد او ، از آن چه بر اساس ژن و سابقه فاميلي او حدس زده مي شود بيشتر به شرايط پزشکي خود او و شرليط دوران بارداري مادرش بستگي دارد. در اين مورد مي توان نوزادي را مثال زد که از يک مادر مبتلا به ديابت دوران بارداري متولد مي شود.
کندي طبيعي رشد نقطه مقابل جهش رشد ( Catch _ upgrowth ) است جهش رشد معمولاً در شير خواران با سن 3 هفتگي ، 8 هفتگي و 12 هفتگي اتفاق مي افتد. اين شير خواران به دليل رشد بيشتر ، شير بيشتري طلب مي کنند همچنين در کودکاني مشاهده مي شود که قبلاً بيمار بوده و پس از بهبودي ، براي جبران وزن از دست داده خود با اشتهاي بيشتري غذا مي خورند.