خلقوخوی (سرشت) به تفاوت های فردی پایدار درکیفیت و شدت واکنشهای هیجانی، سطح فعالیت، توجه وخودگردانی اطلاق میگردد. به مثالهای زیردقت نمایید؛
مروارید دختری است که به راحتی با دیگران ارتباط برقرار میکند به آنها لبخند میزند و با همسالان خود تعامل خوبی دارد. بهداد پسری است که میتواند دریک مهمانی دو ساعت روی صندلی آرام وساکت بشیند به طوریکه همه از اینهمه آرامش تعجب میکنند، از طرف دیگر هلیا همواره از میز وصندلی و دیوار راست بالا می رود، مادرش مجبور است دنبال او بدود و او را کنترل کند.همانطور که متوجه شدید، خلقوخوی این کودکان با هم متفاوت است.خلقوخوی مهمترین عاملی است که کودک را در معرض ابتلا مشکلات روانی قرار میدهد و یا او را از عوامل استرسزا مصون میدارد.
البته سرشت ثابت و تغییرناپذیرنیست، بلکه روشهای تربیت میتواند سبکهای هیجانی کودکان را به مقدار زیادی تغییر دهد.
الکساندرتوماس و استلاچس یک بررسی طولی را در سال 1956 بر روی 141 کودک آغاز کردند که اولین، طولانیترین و کاملترین بررسی انجام شده در مورد خلق وخوی میباشد. آنها 9 ویژگی زیررا برای خلق و خوی درنظرگرفتند؛
سطح فعالیت؛ میزان انرژی جسمانی آشکار در فعالیتهای روزمره کودک چقدراست.پرجنب و جوش است یا کم انرژی.
نظم؛ میزان منظم بودن فعالیتهای بدن مثل خواب و بیداری، گرسنگی ودفع را بررسی میکند.
حواسپرتی؛ میزانی که رفتار کودک دراثر تحریک محیطی تغییر میکند را مدنظر قرارمیدهد. مثلا” وقتی یک اسباببازی ارائه میشود، کودک گریه را متوقف میکند.
نزدیکی /کناره گیری؛ پاسخ کودک به شی، غذا یا فرد جدید را مورد بررسی قرارمیدهد.
انطباق پذیری؛ میزان سازگاری کودک با تغییرات محیطی را در نظرمیگیرد. مثلا” یک کودک چگونه با خوابیدن یا غذا خوردن در مکانی جدید کنار میآید.
فراخنای توجه و استقامت؛ مقدار زمانی است که صرف انجام یک فعالیت میشود.مثلا” مدت زمان نگاه کردن به یک اسباببازی.
شدت واکنش؛ میزان انرژیای که کودک در بیان واکنشها و احساسات استفاده میکند.
حساسیت؛ میزان تحریکی که برای برانگیختن واکنش در کودک لازم است. کودکی که حساس است به سرعت به تغییرات واکنش نشان میدهد.
کیفیت خلق؛ مقدار رفتاردوستانه و خوشایند را در برابر رفتار ناخوشایند و غیردوستانه میسنجد.
با توجه به ابعاد خلق و خوی متفاوتی که مطرح شده است و از طریق طبقه بندی ویژگیهای کودکان،سرانجام سه تیپ کودکان به شرح زیر به دست آمده است ؛
1- کودکان راحت (40 % نمونه )؛ این کودکان سریعا” با برنامههای روزمره مثل خوابیدن و غذا خوردن خو میگیرند، سرحال هستند و با تجربههای تازه به راحتی سازگار میشوند.
2- کودکان دشوار(10% نمونه)؛ این کودکان از نظر برنامههای روزمره، نامنظم هستند و به کندی تجربه های تازه را میپذیرند و به صورت منفی و شدید واکنش نشان میدهند. کودکان با این تیپ سرشتی در اوایل و اواسط کودکی درمعرض انواع مشکلات سازگاری، همچون کنارهگیری مضطربانه و رفتارپرخاشگرانه، قرار دارند.
3- کودکان کم جنب وجوش(15% نمونه)؛ این کودکان نافعال هستند، واکنشهای ملایم و کند به محرکهای محیطی نشان میدهند، خلق منفی دارند و با تجربه های تازه به کندی سازگار میشوند. بچههای کم جنب وجوش، بر خلاف کودکان دشوار، در سالهای اولیه زندگی، مشکلات زیادی نشان نمیدهند. آنها در اواسط کودکی، بعد ازاینکه وارد مدرسه و گروههای همسال میشوند، که از آنها انتظار میرود فعالانه و به سرعت پاسخ دهند، ترس بیش از حد و رفتار مقید نشان میدهند.
اگر دقت کنید 35% کودکان در هیچ یک ازاین طبقات قرار ندارند. آنها مجموعه رفتارهای مختلفی از هر سه دسته را بروز میدهند.
ثبات خلقوخو؛
تحقیقات نشان میدهد ثبات کلی خلقوخو کم تا متوسط است وعلت اصلی آن این است که خلقوخو با بالا رفتن سن شکل میگیرد. فرزندپروری در تغییر دادن صفات خلقوخویی زیستی نقش مهمی دارد. رشد سیستمهای زیستی که خلقوخو بر آن استوار است، توانایی کودک برای کنترل فعالیت و تجربیات فرزندپروری ازجمله عوامل متعدد تاثیرگذار بر سبک خلقوخو است.همچنین تاثیرات محیطی مانند محرومیت مداوم غذایی وعاطفی عمیقا” خلقوخو را تغییر میدهند .پیشبینی بلندمدت سرشت، از سال دوم زندگی به بعد امکانپذیر میشود، زمانی که شیوههای پاسخدهی بهتر تثبیت شده باشند. وراثت و محیط معمولا” به کمک هم ثبات سرشت را تقویت میکنند.