بیشتر والدین زمانی که فرزندشان ” نوپا ” می شود با نافرمانی او روبرو می شوند. در دوره نوپایی کودکان دوست دارند که مستقل باشند بنابراین ممکن است در مقابل خواسته های پدر و مادر خود ، شروع به مقاومت کنند.
هر چه تحرک کودکان بیشتر می شود دوست دارند که به همه چیز دست بزنند و از انجام آنچه که به آن ها گفته می شود سر ، باز ، زنند. برای امنیت کودکان و همچنین برای یادگیری چگونه زیستن در کنار دیگران ، کودکان به ساختارهای ساده و وضع کردن برخی محدودیت ها نیاز دارند.
پیشنهاد زیر به شما کمک می کند تا بتوانند به کودک نوپای خود بیاموزید محدودیت ها را بپذیرد و آنچه را به او گفته می شود انجام دهد و معنای کلمه ” نه ” را درک کند.
این عقیده که از کودکان انتظار داشته باشیم همیشه هر چه را که به آن ها گفته می شود انجام دهند غیر منطقی است. کودکان در سنین قبل از دبستان مستقل تر می شوند و تمایل پیدا می کنند که انتخاب ها و تصمیم های خودشان را داشته باشند. نافرمانی فقط زمانی مشکل محسوب می شود که به دفعات تکرار شود مانند زمانی که کودک کمتر از نیمی از دستوراتی را که به او داده می شود اطاعت کند.
وقتی والدین انتظارات منطقی داشته باشند و محدودیت های مشخصی وضع کنند احتمال بیشتری وجود دارد که فرزندانشان با آنها همکاری کنند و با شرایط کنار بیایند.
چرا کودکان نافرمانی می کنند ؟
برخی کودکان عمداً و آگاهانه کاری را که به آن ها گفته می شود ” انجام نده ” انجام می دهند فقط برای اینکه ببینند بعدش چه می شود . وقتی والدین می گویند ” نکن ! ” این فرمان ممکن است از نظر کودک نوعی به مبارزه طلبیدن باشد و کودک دوباره همان کار را چه بسا با یک پوزخند انجام دهد.
گاهی اوقات این موقعیت ممکن است برای کودکان یک بازی به نظر بیاید و کودک آن رفتار را مکرر انجام دهد تا جلب توجه کند. حتی اگر او را سرزنش کنند و یا کتک بزنند.
نافرمانی کودک اگر سبب شود که او به خواسته هایش برسد ، به دفعات بیشتر اتفاق می افتد.والدین ممکن است ناخواسته با توجه بیش از حد به کودکانی که از انجام دستورات سرباز می زنند این رفتار او را پاداش دهند. توجه نشان دادن می تواند به اشکال مختلفی نظیر استدلال کردن ، بحث کردن ، مشاجره کردن ، نق زدن یا تکرار کردن یک کلمه باشد. مثلاً جمله ” دست نزن ” را بارها و بارها تکرار کنند.
گاهی والدین در برخورد با نافرمانی ، بی ثبات عمل می کنند. وقتی والدین ثبات نداشته باشند کودکان هم گیج می شوند . مثلاً وقتی که والدین یک روز به رفتار کودک می خندند و روز دیگر سعی می کنند برای همان رفتار محدودیت هایی قائل شوند ، کودکان در مورد آنچه که از آن ها انتظار می رود دچار سردرگمی می شوند.
اگر کودکان متوجه شوند که دستورات پدر و مادر پیگیری نمی شود ، احتمال دارد که آنها را انجام ندهند.
شیوه ای که والدین برای دستوردادن به کار می گیرند نیز می تواند در نافرمانی کودکان موثر باشد.
از جمله :
راهنمایی بیش از حد
آموزش و راهنمایی لحظه به لحظه فرصت نافرمانی را برای کودکان فراهم می سازد زیرا در این شرایط ، کودکان بیشتر احساس می کنند مورد عیب جویی واقع شده اند.
راهنمایی خیلی کم
گاهی نافرمانی کودکان به این دلیل است که هیچ کس این فرصت را نداشته آنها را دقیقاً راهنمایی کند که از آنها چه انتظاری می رود. مثلاً ممکن است کودکی آداب غذا خوردن را رعایت نکند به این دلیل که کسی به او آموزش نداده که از چنگال و قاشق چگونه استفاده کند .
آموزش های سخت
گاهی کودکان به این دلیل ممکن است نافرمانی کنند که والدینشان از آنها توقعات زیادی دارند و آموزش هایی را می دهند که فراتر از حد توانایی آنهاست. مثل درخواست از یک کودک سه ساله برای مرتب کردن یک اتاق به هم ریخته.
زمان نا مناسب
وقتی آموزش ها در زمان مشغول بودن کودک به فعالیتی مثل تماشای برنامه مورد علاقه تلویزیونی ارائه شوند به احتمال زیاد از سوی کودک نادیده گرفته خواهد شد.
مبهم بودن
کودکان از دستوراتی که مبهم هستند تبعیت نمی کنند مثل ” مونا ! بچه نباش ! احمق نشو ! ” یا دستورهایی که حالت پرسشی دارند مثل ” دوست داری بری بخوابی ؟” اگر حق انتخاب می دهید منتظر جواب ” نه ” هم باشید.
پیام غیر کلامی
گاهی پیام غیر کلامی والدین چیزی را نشان می دهد که با آن چه بیان می کنند متفاوت است. مثل لبخند زدن یا خندیدن در زمانی که از کودک می خواهند فعالیتی را متوقف سازد . به علاوه کودکان دستوراتی را که از یک اتاق دیگر با فریاد بیان می شود نادیده می گیرند چون می فهمند که والدین در محل حضور ندارند تا اجرای دستور را پیگیری کنند.